دقت کرده اید چگونه به مرور زمان قبح گناه در وجودمان از بین می رود و پله پله به جای بالا رفتن پایین می آییم؟

مثلاً همینکه به عنوان یک خانم محجبه دقت نمی کنیم به مرتب بودن حجابمان بعد وقتی موهایمان از کنار مقنعه یمان بیرون می آید می گویم که متوجه نشده ایم بعدترش که می شود مقنعه یمان عقب می رود موهایمان بیشتر بیرون می آید و باز احتمالاً متوجه نشده ایم، هرچند اینجا استفاده از واژه متوجه نشدن دروغ است زیرا اینجا خودمان دقت نکرده ایم، یعنی خودمان را به نفهمیدن زده ایم، مرحله بعد این نفهمیدن ها هم این می شود که بعد از مدتی خودمان جلو آینه می ایستیم و برای زیباتر شدن کمی از موهایمان را بیرون می گذاریم و کم کم می شود که آن می شود که نباید می شد.

بله دوستانِ من، متنی را که خواندید شرح زندگی بعضی از افرادی است که به عنوان بد حجاب در اطرافمان می شناسیم که همین کم و کم ها برایشان بوجود آمده است و به اینجا رسیده اند که می بینید، به جایی که دیگر نمی توانند موهایشان بیرون نباشد، به جایی که احساس حقارت می کنند از حجاب.

اینها افرادی هستند که به دست خود حیای خود را از بین برده اند، اینها همان هایی هستند که روزی مثل ما بوده اند و دلشان را به دینشان نداده اند و کارشان به این جایی رسیده که نباید می رسید.

"یابَنی آدَمَ لایَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما"۱

"ای فرزند آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون ساخت و جامه عفت از تن آنان به در آورد تا زشتی هایشان را نمایان سازد."

پی نوشت: ۱-سوره اعراف آیه 27

 

به گناه عادت نکنیم