سوار موتور سیکلت شدن را باید یاد گرفت
کاری به درست و غلط بودن اصل ماجرا ندارم، بالاخره شرایط اقتصادی جامعه ایجاب می کند که بعضی خانواده ها برای تردد در شهر از موتور سیکلت استفاده کنند، نمی شود که مردم را به خاطر تفکرات یک شخص از زندگی عادی دور کرد.
روی حرف من به خانم های محجبه ای بر می گردد که روزگار حکم سوار موتور سیکلت شدن را برایشان رقم زده، همان خانم هایی که در تردد عادی روزمره یشان حجابشان کامل است و خللی بر نوع پوششان وارد نیست ولی متاسفانه وقتی سوار موتور سیکلت می شوند از ترس خطر گیر افتادن چادر در چرخ های موتور سیکلت یا شاید هم کم دقتی حجابشان زیر سوال می رود، همان هایی که اگر اشتباهشان را به آنها تذکر دهی با روی باز و با احترام قبول می کنند و خودشان هم ناراحت می شوند از خطایی که در پوششان رخ داده.
خواهر من، فضای جامعه کلاس درس است و همین سوار موتور سیکلت شدن خودش نیاز به یادگیری دارد که به راحتی می شود با کمی دقت، حوصله و نگاه در جامعه فرا گرفت، تویی که اهمیت پوشیده بودن در برابر نگاه نامحرم را درک کرده ای آیا بهتر نیست با کمی دقت حجابت را به همانگونه که هستی حفظ کنی؟

تلظی یعنی آنقدر بی حس و بی جان و بی رمق است که فقط و فقط گاهی دهان باز و بسته می کند.