با خودم فکر می کردم باید خوشحال بود از اینکه در کنار رشد قارچ گونه ی فروشگاه هایی که لباس بی حجابی عرضه می کنند گاهی به سختی فرشگاهی با عنوان فروشگاه حجاب در گوشه ای از شهر رشد می کند، تا چند روز قبل که برای خرید به یکی از این فروشگاه های حجاب سری زدیم و در کمال تعجب دیدیم که آن فروشگاه حجاب تنها در ویترین مغازه خود چند نمونه چادر که نماد کوچکی از حجاب است جای داده و آنچه دیگر در آن می گذرد چه از فروشنده و چه اجناس بی حجابی محض را ترویج می کند.

از همان لحظه برای آنچه دین به عنوان وظیفه بر گردن من نهاده دل گرفته شدم، زیرا شرایط نشان می دهد کار برخی به جایی رسیده که با نام حجاب افراد معتقد به حجاب را جذب کنند و بی حجابی به آنها ارائه نمایند. هرچند قطعاً عملکرد و رفتار برخی از همین معتقدین به حجاب سبب بروز چنین مشکلی شده، چرا که اگر مثلاً بعضی از خانم های چادری خریدار و استفاده کننده از ساپرت نبودند فروشنده یک چنین مکانی چگونه فکر سرمایه گذاری بر روی چنین جنسی به ذهنش می رسید تا جایی که برای اطلاع مشتری از داشتن اقلام باور نکردنی از مانکن برای نشان دادن آنها استفاده کند.

آیا واقعاً ما به اصطلاح محجبه ها وظایفمان را درست انجام می دهیم؟

چرا باید گاهی اعمال و رفتار و سلیقه ی ما خود مروج بی حجابی در جامعه شود؟

چرا مذهب را رنگ علائق خود در می آوریم و با برچسب مذهبی در جامعه تردد می کنیم؟

 

فروش بی حجابی در فروشگاه حجاب